×
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۷ - نامه نوشتن شیرین به خسرو به تعزیت مریم
سرشکش رشک درهای عدن بود
از آن رو دانه تسبیح من بود
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۶ - سبب نظم کتاب
مرا سوزی شبی با خویشتن بود
چو فانوس آتشم در پیرهن بود
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۴ - دیوانه شدن پروانه و صحرا گرفتن او
در آن صحرا نه ریگ موج زن بود
زمین را دانه از گرمی به تن بود
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۴ - دیوانه شدن پروانه و صحرا گرفتن او
چو مجنون با دل خود در سخن بود
نهانش زاریی با خویشتن بود
وحشی بافقی » ناظر و منظور » دایرهٔ پرگار سخن را از پرگار خانهٔ دو زبان ساختن و در میدانگاه خاتمهٔ بیان علم فراغت افراختن و خاتمه سخن را به مناجات مثنی کردن و نامهٔ کن و خامهٔ قدرت تمام نمودن رسالهٔ رسالت به نعمت مهر محمدی ختم نمودن
بنا بر سنت اهل سخن بود
و گر نه این سخن کی حد من بود
نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۴ - صفت شب و سبب آغاز این خجسته داستان
هنوز این مژده آور در سخن بود
که شوقم بر در شه بوسه زن بود
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۳ - داستان سرکوبی و قتل ججهار سنکهه بندئله به سرداری اورنگ زیب پسر شاه جهان که بعد از وی بسلطنت نشست
اگر گاهی خودش اندر وطن بود
پسر از جانب او در دکن بود
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۱
هنوزش نیم جانی در بدن بود
شعورش بود و یارای سخن بود
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۱۹ - المعلم الاول و معلم الملک
صفی را عقل و روح و قلب و تن بود
وی اکمل در ظهور ذولمنن بود
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۸۵ - متاع شیخ اساطیر کهن بود
متاع شیخ اساطیر کهن بود
حدیث او همه تخمین و ظن بود
هنوز اسلام او زنار دار است
حرم چون دیر بود او برهمن بود
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۷ - طومار دانش
خط طومار گفتی خط جن بود
نقط لاشی مرکب لم یبن بود
۱
۲