عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
هم اندر زندگانی بود او گرد
که تا باشی حقیقت اندر او فرد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
از آن جام یقین با نوش آورد
که ذات پاک را پیدا بکل کرد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
از او دم زن در اینجاگه فنا گرد
اگر هستی چو او مر صاحب درد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
کجا داند رهی در سوی تو برد
وگر بر دست در درگاه تو مرد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
نبیند روی تو جز صاحب درد
که آید کشتهٔ تو او بود فرد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
از آن دم چونکه یارت این دم آورد
از این دم آمدی ز اعیان خود فرد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
مرا عشق تو این هرچار یک کرد
کز این هر چار اینجا گشتهام فرد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
مرا پیر حقیقت پیش بین کرد
که تا ظلمت برفت و ماندهام فرد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
مرا نور حقیقت محو آورد
که تا ظلمت برفت و ماندهام فرد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
بت خود را در اوّل سجده میکرد
بآخر گشت اینجا در عیان فرد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
در این بت دید اینجا سجده آورد
درونِ او مصفّا دید از فرد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
کسی کو یافت بیشک سجدهاش کرد
بآخر همچو او شد در جهان فرد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۳ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
بنور او ابا او آشنا گرد
ابا او شو درین دیدار کل فرد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۳ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
معائینه دل و جانم یکی کرد
ز دیدارخود او اینجایگه فرد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید
خوشا آنکس کز این عالم گذر کرد
بشد زینجایگه در حضرت فرد