گنجور

عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۱) حکایت عزرائیل و سلیمان علیهما السلام و آن مرد

 

همه اجزای عالم اهل دردند

سر افشانان میدان نبردند

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۲) حکایت آن جوان که از زخم سنگ منجیق بیفتاد

 

تو نشناسی که مردان در چه دردند

ولی دانند درد آنها که مردند

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۱) حکایت کیخسرو و جام جم

 

اگرچه لعبتان دیده خردند

ولی از خویشتن پیش از تو مردند

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۷) حکایت پادشاه و انگشتری

 

بسی اندیشه و فکرت بکردند

بسی خونابه حسرت بخوردند

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۴) حکایت اصمعی با آن مرد صاحب ضیف و زنگی حادی

 

چو در سختی چنین راهی سپردند

بهم هر چار صد آنجا بمردند

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۶) گفتار عبّاسۀ طوسی در دنیا

 

چو زین مردار شیران سیر خوردند

پلنگان آمدند و قصد کردند

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۱۵ - منع کردن سلیمان بلبل را از خوردن شراب و فواید آن

 

همه درماتم و اندوه و دردند

ز هرچه دون بود آزاد و فردند

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۱۶ - حکایت هاروت و ماروت

 

فساد و خون نکردند می بخوردند

چو می‌ خوردند فساد و خون بکردند

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۱۸ - تمثیل آوردن بلبل منصور و اناالحق گفتن او را در حالت عشق

 

هزاران جام از آن می باز خوردند

ولی افشاء سر حق نکردند

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۹ - الحکایه و التمثیل

 

تو می‌اندیش و آنهایی که مردند

رسیدند و چو مردان کار کردند

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

که یاران از غم تو جان نبردند

همه بر خاک افتادند و مردند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۵ - آغاز داستان

 

به ره در با خودش بسیار بردند

ز بیمارش بسی تیمار خوردند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن

 

خبر زیشان سوی هر شهر بردند

که کشتی غرقه گشت و خلق مردند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۵ - آگاهی یافتن قیصر از آمدن خسرو

 

بهر دم جام نوشین بیش خوردند

ز می صد شیشه سیکی پیش کردند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۹ - سپری شدن کار خسرو

 

بگرد چشمه اندر حلقه کردند

از آن چشمه یکایک آب خوردند

عطار
 

عطار » سی فصل » بخش ۵

 

نه بر قول رسول اقرار کردند

سراسر خلق را از راه بردند

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۷ - در ذات و صفات و عین الیقین فرماید

 

درین ره پاکبازان گوی بردند

که از بود وجود خود بمردند

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۰ - در سلوک و وصول فرماید

 

کسانی کین می دلدار خوردند

در آن مستی بر دلدار مردند

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۳ - در معنی وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهوراً فرماید

 

بسی مردان ره اینجام خوردند

هم اندر جایگاه خویش مردند

عطار
 
 
۱
۲
sunny dark_mode