عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱) حکایت اسکندر رومی با مرد فرزانه
کسی کو طالب جان و جهانست
اگر جان و جهانش نیست زانست
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۵) حکایت مرد حریص و ملک الموت
بزاری مرد گفتا گر چنانست
که ناچار این زمانت قصدِ جانست
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۹) حکایت مجنون با آن سائل که سؤال کرد
سخن از عشق و از دل بیمِ جانست
مگر بر دار گوئی جایش آنست
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۲) حکایت محمد عیسی با دیوانه
مُقّر آمد که حال من چنانست
که شرحش پیرزن را در زبانست
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۶) حکایت مهستی دبیر با سلطان سنجر
مرا این ترس چندانی از آنست
که سلطانی که رزّاق جهانست
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۸) حکایت عیسی علیه السلام با جهودان
ترا نقدی که در دریای جانست
اگر موجی زند از جنسِ آنست
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۸) حکایت عیسی علیه السلام با جهودان
محکّ جانِ مردان آن زمانست
که اعمی آن زمان صاحب عیانست
عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۴) حکایت پادشاه که از درویش در خشم شد
که این زن در میان دو جهانست
که یک پایش درین، دیگر درآنست
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۶) حکایت جهاز فاطمه رضی الله عنها
کسی کو خواجهٔ هر دو جهانست
جهاز دخترش اینک عیانست
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۶) حکایت جهاز فاطمه رضی الله عنها
فلک را قصدِ جان تو ازانست
که با تو پای گاوش در میانست
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۹) حکایت آن پیر که خواست که او را میان دو گورستان دفن کنند
ازین وادی که در وی بیم جانست
اگر خونی شود جان جای آنست
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۱۱) حکایت مسلمان شدن یهودی وحال او
عمر گفتش که این گریه نه زانست
که از تو هیچ خُرده درمیانست
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۲) حکایت سلیمان علیه السلام و شادروانش
تراگر بی مَلک ملک جهانست
ازاین شومیت و هردم بیم جانست
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۶) حکایت پیر خالو سرخسی
که این کار بزرگان جهانست
نه کار نازنینان جوانست
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۷) حکایت شیخ یحیی معاذ با بایزید رحمهما الله
هزاران بحر نقد این جهانست
سراسر پر برای خاص جانست
عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱) حکایت آن حیوان که آن را هَلوع خوانند
وگر یک جَو حرامت در میانست
بهر یک جَو عذابی جاودانست
عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۱) حکایت ابرهیم علیه السلام
کالهی، پاک جسم و پاک جانست
بهر چش آزمودی بیش ازانست
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۵) حکایت ایاز و درد چشم او
چو دایم دوستی حق چنانست
که یک ذرّه بِه از هر دو جهانست
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۷) حکایت یوسف با زلیخا علیه السلام
چو او بر یوسف ما مهربانست
کرا در کینهٔ او قصد جانست؟