عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۶ - در خطاب هاتف غیب پاکباز را و درد او را استماله کردن و دلخوشی فرماید
کسی کین دید صور صور جان دید
چنین معنی درون خود نهان دید
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۲ - در ترک صفت صورت و یکتا بودن فرماید
پس آنگه ذات را در خود عیان دید
عیان جسم و جان هر دو جهان دید
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۸ - در حکایت مجنون و اسرار او فرماید
نظر میکرد لیلی در میان دید
حقیقت خویش در شور وفغان دید
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
در آن جوهر نظر میکرد جان دید
عیان آنجای اسمیعیل از آن دید
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
در آن جوهر نظر کرد و عیان دید
همه نور محمد(ص) را از آن دید
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
فنا شد تا زلا الّا عیان دید
نظر کرد وزلاکل بی نشان دید
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
چنان در حق عیان جاودان دید
که ذرّاتی شد و هردو جهان دید
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
حقیقت سالک اینجا جان عیان دید
درون جان خود او جان جان دید
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
ز عیسی بشنوی اسرار آن دید
که در جام حقیقت جان جان دید
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
حقیقت چیست اینجا جان جان دید
درون خویشتن آنجا عیان دید
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۹ - جواب دادن ابلیس آن شخص سؤال کننده را
مرا احمد در اینجا راز دان دید
حقیقت در همه خلق جهان دید
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۱ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید
به چشم جان جمال جان جان دید
حقیقت از حقیقت او عیان دید
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۱ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید
بچشم جان جمال بی نشان دید
حقیقت جملهٔ کون و مکان دید
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۳ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
اناالحق زد از آن کل تا عیان دید
حقیقت راست گفت او جان جان دید
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۴ - درخبردادن صاحب اسرار فرماید
در کلّ من گشادستم از آن دید
دو چشم جان من اینجا عیان دید
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۰ - سؤال کردن صاحب راز از شیخ عطّار قدّس سرّه
حقیقت نور در ظلمت توان دید
ابی صورت نیاری جان جان دید
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹۸ - مصاف اول غازی ملک با لشکر دهلی به باد حملهای زیر و زبر کردن چنان لشکر
صف دهلی چو آن صف را نهان دید
گریز و عجز دشمن در گمان دید
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۲۷ - کشته شدن دیو به دست جمشید
زمین پر سبزه و آب روان دید
سرا و قصر و باغ و بوستان دید
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۲۳ - فرستادن پدر زلیخا قاصدی به سوی عزیز مصر و عرض کردن زلیخا بر وی و قبول کردن وی آن را
پدر چون بهر مصرش خسته جان دید
علاج خسته جانیش اندر آن دید