گنجور

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۴) حکایت جواب آن شوریده حال در کار جهان

 

گهی بر شه درآیند از حوالی

به صد زاری کنندش خانه خالی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۶) حکایت جهاز فاطمه رضی الله عنها

 

چو خورشیدت اگر باشد کمالی

بوَد آن ملک را آخر زوالی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۶) حکایت جهاز فاطمه رضی الله عنها

 

توئی ای شصت ساله تیره حالی

که این شش روزه کردت درجوالی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۲) حکایت سلیمان علیه السلام و شادروانش

 

فرو شد گوشهٔ زان قصرِ عالی

سلیمان بانگ زد بر باد حالی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۳) حکایت مأمون خلیفه با غلام

 

به دست خویشتن در جای خالی

بعامل نامه‌ای بنوشت حالی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۵) حکایت جبریل با یوسف علیهما السلام

 

تو را برْهاند از غم حق تعالی

دهد از ملکت مصرت کمالی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱) حکایت آن حیوان که آن را هَلوع خوانند

 

چو حرص آدمی دارد کمالی

خود ایمان نیستش بر حق تعالی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۲) حکایت عیسی علیه السلام

 

دعا کرد آن زمان تا حق تعالی

به یک دم زنده کردش چون خیالی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۰) حکایت شاهزاده و عروس

 

مگر از دور دَیری دید عالی

منوّر از چراغ او را حوالی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۰) حکایت شاهزاده و عروس

 

چو ناپیدا شد آن شه زادِ عالی

پدر را زو خبر دادند حالی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۰) حکایت شاهزاده و عروس

 

گشاد از خوابِ مستی چشم حالی

بدید آن خلوت و آن جای خالی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۲) حکایت حلّاج با پسر

 

تو را تا نفس می‌ماند خیالی

بوَد در مولشش دایم کمالی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۴) حکایت اردشیر و موبد و پسر شاپور

 

به موبد داد زن را شاه حالی

که قالب کن ز قلبش زود خالی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۴) حکایت اردشیر و موبد و پسر شاپور

 

ولی ترسید کز راه مُحالی

کسی را بعد ازان افتد خیالی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۷) حکایت یوسف با زلیخا علیه السلام

 

وگر جان برفشاند بر تو حالی

ستاند از تو تیغ لااُبالی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۹) حکایت شعیب علیه السلام

 

شعیب آنگه زبان بگشاد حالی

که ای حکم تو حکم لایزالی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

ز عدلش میش و گرگ اندر حوالی

بهم گرگ آشتی کردند حالی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

به پیش قصر باغی بود عالی

بهشتی نقد او را در حوالی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

رسیده بود پیش شاه عالی

برای عذر حارث نیز حالی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۵) حکایت یوسف علیه السلام و نظر کردن او در آینه

 

اگر یک آدمی زاد از خیالی

نهد خود را لقب صاحب جمالی

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۲۰
sunny dark_mode