گنجور

عطار » الهی نامه » روایت دیگر دیباچۀ الهی‌نامه » در آغاز آلهی نامه

 

سما را بی ستون بنیاد دادی

ترابی بر سرابی تو نهادی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هشتم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

چو جان پاک در یک دم بدادی

قدم حالی در آن عالم نهادی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

شنودم من که بودست اوستادی

که خر گم کرده را آواز دادی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

چو در دنیا بمردن اوفتادی

یقین می‌دان که در عقبی بزادی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

اگر مقصود کس را دست دادی

ز نادانی ز ره باز اوفتادی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش چهاردهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

اگر تو لقمه‌ای خواهی به شادی

محالست این که از آدم بزادی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش شانزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

تو گر خاکی و گر آتش نژادی

درین دولاب سیمابی چو بادی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۷ - الحکایه و التمثیل

 

اگر نه حرص در دل راه دادی

کجا از جنت الماوی فتادی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۴ - آغاز داستان

 

که خواهد خاست شه را شاهزادی

همایون طلعتی فرّخ نژادی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۵ - آغاز داستان

 

برون شد از جزیره همچو بادی

که پیکی در رسیدش بامداد‌ی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۶ - آغاز داستان

 

بتاب ار تیر پرتابی گشادی

ازین عالم بدان عالم فتادی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۰ - پاسخ دادن هرمز دایه را

 

چو در میدان رسوایی فتادی

درین میدان بزن گویی بشادی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز

 

به سالوسی رگ جانم گشادی

بعشوه نان در انبانم نهادی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

ازین داد وستد با حور زادی

بآخر بستدیم از عمر دادی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی

 

شدم چون باد خاک حور زادی

که کس گردش نمیگردد چو بادی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

چه مرغی تو که چون پر برگشادی

مرا از پیش خود بر در نهادی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

ستوری بود در رفتن چو بادی

که در رفتن فلک را مهره دادی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن

 

چو یک هفته برامد، بامدادی

برون آمد ز در حُسنا چو بادی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن

 

که تا گل را بدزدم بامدادی

بدست هر دو بسپارم چو بادی

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۱۴
sunny dark_mode