گنجور

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فایده - مفاسد و آفات زبان

 

زبان بسیار سر بر باد داده است

زبان، سر را عدوی خانه زاد است

ملا احمد نراقی
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۴ - الثقه

 

ثقه بر رزق مقسوم اعتماد است

بر احکام قدر هم انقیاد است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۶۲ - حکایت ابوحمزه

 

کسی کو را توکل در نهاد است

هلاک اقرب اسباب مراد است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۶۵ - صبیح الوجه

 

صبیح‌الوجه شمس بذل و داد است

حقیقت مظهر اسم جواد است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۰۴ - العباده و العبودیه والعبوده

 

عبودیت هر آنرا در نهاد است

نشانش دان که صدق و اعتقاد است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۰۹ - عبدالرحیم

 

بان کو اهل تقوی و سداد است

نکو کردار وصافی اعتقاد است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۵۲ - عبدالحکیم

 

موفق او بتوفیق سداد است

بقول و فعل کز حقش نهاد است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۲۲ - الغین

 

چه آن رین از فساد اعتقاد است

ولیکن غین عاری زین فساد است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۵۱ - علامه ترک الغضب للمجاهد

 

چو خشمت از خلاف هر مراد است

امید ارشد مرادت هم بیاد است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۷۱ - ارشاد

 

رسد گر موهبت نعم المراد است

وگرنه بر عمل هم اعتماد است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۵ - الوقفیه

 

بوقفیت عمل کردن رشاد است

نشان مرد با حزم و جهاد است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۱۰ - الولایه الکبری

 

عما را گر مثل خواهی سواد است

سواد از بهر تعیین مراد است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۱۰ - الولایه الکبری

 

نهایت در معیت اتحاد است

ز کتمان دوئیت آن مراد است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۱۰ - الولایه الکبری

 

وجود ممکن از حق مستفاد است

حقیقت بر عدم او را نهاد است

صفی علیشاه
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۹۶ - تو میگوئی که آدم خاکزاد است

 

تو میگوئی که آدم خاکزاد است

اسیر عالم کون و فساد است

ولی فطرت ز اعجازی که دارد

بنای بحر بر جویش نهاد است

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۴۱ - بشر تا از مقام خود فتاد است

 

بشر تا از مقام خود فتاد است

بقدر محکمی او را گشاد است

گنه هم می شود بی لذت و سرد

اگر ابلیس تو خاکی نهاد است

اقبال لاهوری
 
 
۱
۲
sunny dark_mode