جمال آدم از اعیان ذاتست

نمودش در فعال اندر صفاتست

چو عقل کل نمودار صفاتست

به پیوسته عیان با نور ذاتست

حیات جاودان در نور ذاتست

که دیدار خدا عین صفاتست

یکی پیریست روحانی صفاتست

عیان مشتق شده از نور ذاتست

دم من ذات دارد در صفاتست

یقین داند که او کلّی زذاتست

حقیقت یار ما ذات و صفاتست

صفاتش بیشکی دیدار ذاتست

جلال من ز ذاتم در صفاتست

همه ذرّات من در عشق ماتست

نماز واصلان اعیان ذاتست

که این معنی حقیقت بی صفاتست

در و دیوار جنّت از حیاتست

در اینجاگه عیان نور ذاتست

چو سر ما همه اعیان ذاتست

نموداری بذات اندر صفاتست

بیکره غرق ذات اندر صفاتست

در دل اینجاگه عیان نور ذاتست

یکی دیدست و عاشق بر صفاتست

یکی اعیان نور قدس ذاتست

چو اینجا جوهر جان نور ذاتست

فتاده در نمودار صفاتست

دل و جانش نمود کائناتست

یقین میدان که او دیدار ذاتست

صفات جان عجایب بی صفاتست

یقین بشناس کاینجا نور ذاتست

عیان هفتم نمود نور ذاتست

همه شاهان یقین اینجای ماتست

ترا امروز چون عین حیاتست

نمودارت در اینجا نور ذاتست

در اینجا جوهر ذات و صفاتست

نمود او صفاتش نور ذاتست

نمیمیرد کسی کز نور ذاتست

که ذات کل حیات اندر حیاتست

نه اصل خون ز حیوان و نباتست

نبات از فیض و فیض از نور ذاتست