گنجور

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰

 

تجلیگه خود کرد خدا دیده ما را

درین دیده درآیید و ببینید خدا را

خدا در دل سودا زدگانست بجوئید

مجوئید زمین را و مپوئید سما را

گدایان در فقر و فنائیم و گرفتیم

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴

 

شمائید گروهی که طلبکار خدائید

اگر مرد ره فقر و فنائید شمائید

فنا عین بقا بود که مردند و رسیدند

گدایان ره فقر چه در بند بقائید

سمای دل و جانست تجلیگه خورشید

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹

 

شب دوش که بود اینکه به خلوتگه ما بود

درین خانه نبود آدم بیگانه، خدا بود

خدا بود درین خانه که شد بنده این خاک

اگر شاه زمین بود و اگر ماه سما بود

شه و ماه که باشند که ما بنده امریم

[...]

صفای اصفهانی
 
 
sunny dark_mode