گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش چهارم - قسمت اول

 

کسی که منزل او کوی یار خواهد بود،

به جز سفر به جهانش چه کار خواهد بود؟

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش پنجم - قسمت اول

 

شب دراز و دل جمع و پاسبان در خواب

چه سجده ها که بر آن خاک در توان کردن

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش اول - قسمت اول

 

بود که بیند و رحمی نماید ای همدم

زگریه پاک مکن چشم خونفشان مرا

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت دوم

 

گذشت یار تغافل کنان ز ما اهلی

چه بی زبان شده ای، نامراد آهی کن

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت اول

 

رقیب گفت بدین در چه میکنی شب و روز

چه میکنم؟ دل گم گشته باز می جویم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد

چه گوش کرد که باده زبان خموش آمد

چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس

سر پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد

زخانقاه به میخانه می رود حافظ

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم

 

شنیده ام که در این طارم زراندود است

خطی که عاقبت کار جمله محمود است

زتاب قهر میندیش و ناامید مباش

که زیر سایه ی جود است هر چه موجود است

مرا زحال قیامت شد این قدر معلوم

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

خیال روی تو در خاطر است خلقی را

کسی ملاحظه ی خاطر کدام کند

نه آشنا و نه بیگانه ای نمیدانم

که اختلاط چنین را کسی چه نام کند

شرح غم عشق را بیان دگر است

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

از آن ز حال من اگر نئی که هیچ گهم

حجاب عشق به اظهار مدعا نگذاشت

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

کدام روز بیک جا قرار داشت دلم

همیشه این دل بی خانمان هوائی بود

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد

نشاط و عیش به باغ بقا توانی کرد

وگر به آب ریاضت برآوری غسلی

همه کدورت دل را صفا توانی کرد

ولیک این عمل رهروان چالاک است

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

شوم هلاک چو غیری خورد خدنگ ترا

که دانم آشتئی در قفاست جنگ ترا

کرشمه های تو از بس که هست ناز آئین

نه آتشی تو داند کسی نه چنگ ترا

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت اول

 

زمانه داشت زه من کینه ی کهن در دل

چو مبتلای توام دید، مهربان گردید

سهل است از رقیب تنزل اگر کنی

هر چند دشمن است، ببین در پناه کیست

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش چهارم

 

دلم ز وصل تسلی نمی شود امروز

اگر غلط نکنم، هجر یار نزدیک است

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش چهارم

 

مرا ز دست هنرهای خویشتن فریاد

که هر یکی بدگر گونه داردم ناشاد

تنم گداخته شد در عنا چو موم از فکر

که آتش از چه فتاده است در دل فولاد

چمن چگونه برآراست قامت عرعر

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش اول

 

مرا به مدرسه ها پیش از این به کسب علوم

قرار مدرسه و فکر درس بودی و کار

کنون به چشم غزالانم چنان کردند

که شب به خواب خوش اندر غزل کنم تکرار

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت اول

 

دلم به کوی تو دامن کشان رود ترسم

که سوی خانه گریبان چاک چاک برد.

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت دوم

 

طریق عشق به ناموس می رود شاهی

پیاله ای دو سه دیگر که عاقل است هنوز

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت دوم

 

به گریه گفتمش از حال من مشو غافل

به خنده گفت که بیچاره غافل است هنوز

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

رقیب مانع قتلم چه میشوی بگذار

که مرگ پیش ولی بهتر از حمایت تست

شیخ بهایی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode