گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح ابوالمظفر سرخاب

 

مخالفان را بر تن بود همیشه جرب

موافقان را پر زر از او همیشه جراب

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح ابوالمظفر سرخاب

 

بگیتی اندر داد آنچنان بگسترده است

گه کرده یزدان ایمن روان او ز عقاب

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح ابوالمظفر سرخاب

 

چنانکه میش کند بچه در نشیمن شیر

چنانکه کبک نهد خایه در کنام عقاب

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح ابوالمظفر سرخاب

 

بداد کرد همه شهرهای شاه آباد

بجود کرد همه گنجهای خویش خراب

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح ابوالمظفر سرخاب

 

چه سنگ باشد با تیغ تیز او چه پرند

چه زر باشد با دست راد او چه تراب

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح ابوالمظفر سرخاب

 

کسی که راست زند دست در کتاب ثناش

بروز حشر دهندش بدست راست کتاب

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح ابوالمظفر سرخاب

 

خمار باشد بهر عدوی او ز نبیذ

چو دود باشد بهر حسود او ز کباب

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح ابوالمظفر سرخاب

 

ز تاب تیغش جان عدو بفرساید

چنانکه کتان فرسوده گردد از مهتاب

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح ابوالمظفر سرخاب

 

خدای گوئی از دوستان او برداشت

بدان سرای عذاب و بدین سرای حساب

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح ابوالمظفر سرخاب

 

بمگر که سوختن آتش ز تیغ او آموخت

چنانکه رادی آموخت از دو کفش آب

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح ابوالمظفر سرخاب

 

چنانکه خاک بحلمش نسب کند بدرنک

چنانکه باد بطبعش نسب کند بشتاب

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح ابوالمظفر سرخاب

 

بکاه ماند بدخواه و خشم او بشمال

بدیو ماند بدساز و خشت او بشهاب

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح ابوالمظفر سرخاب

 

بروی خوبتر است از مه دو هفته بشب

بلفظ نوشتر است از شراب وقت شباب

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح ابوالمظفر سرخاب

 

گه بهار ز خلقش برد نسیم صبا

گه خزان ز نوالش برد سرشک سحاب

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح ابوالمظفر سرخاب

 

چنان خوش آید آواز سائلانش بگوش

که گوش عاشق میخواره را خروش رباب

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح ابوالمظفر سرخاب

 

خراب گردد پیش سنان او خاره

سراب باشد پیش بنان او دریاب

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح ابوالمظفر سرخاب

 

سرای پرده جاه و جلال او را کرد

همی ز مدت گیتی هماره چرخ طناب

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح ابوالمظفر سرخاب

 

همیشه تا تن سیماب و چشمه خورشید

یکی بلرزد و دیگر فروغ دارد و تاب

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح ابوالمظفر سرخاب

 

دل موالی رخشان چو تافته خورشید

تن حسودش لرزان ز بیم چون سیماب

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - در مدح امیر جستان و ابوالمعالی در عید قربان

 

و گر بتابی زلف و دلم بتابد روی

بجای دل تن و جانم بتاب و زلف متاب

قطران تبریزی
 
 
۱
۲
۳
۴
۱۰
sunny dark_mode