گنجور

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱۶

 

مگر فکنده برخ یار من نقاب امشب

که روشنست جهان همچو آفتاب امشب

دلم که در سر زلفت قرارگاهش نیست

قرار در تو نگیرد در اضطراب امشب

سرای توبه که دی کرده بودمش معمور

[...]

نورعلیشاه
 

شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰ - نقش خود

 

مکن دریغ ز من ساقیا شراب امشب

از آنکه ز آتش خود، گشته‌ام کباب امشب

ز بس‌که شعله زند در دل من، آتش شوق

ز آتش دل خویشم در التهاب امشب

به خواب دیده ام آن چشم نیم خوابش دوش

[...]

شاطر عباس صبوحی
 
 
sunny dark_mode