گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۷ - چه باید کرد

 

مرا کر بدر . . . ن یار باید کرد

بزخم خرزه، در . . . ن فکار باید کرد

اگر بدانم کو را دو . . . یه باشد و بس

ز روی شفقت، . . . یه چار باید کرد

وگر درم دهم و بی درم جمع ندهد

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۵ - جواب شعر شرف

 

منم کلوخ خر افشار کنگ خشک سپوز

حرامزاده و قلاش و رند و عالمسوز

چو گاو گمشده ام تا بشاخ برنخورم

بهرکجا که رسم در برم یکی بتیوز

بتاز بازی در شهر گشته ام شهره

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۳ - منم که روح علوم زمانه را بدنم

 

منم که از سر حمدان عقیق در یمنم

به سرخ ری کس نیست همچنان که منم

مرا سزد که کنم در جهان به . . . ر منی

که هر منی است گروگان هفده هژده منم

من آن کسم که ز بس تیز شهوتی . . . رم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۶ - جلال الدین کیست؟

 

ز سیم ساده یکی کوه دیده ام بدو نیم

دو نیمه کوه که دید است کان بود از سیم

ز سیم ساده یکی کوه، لیک پنداری

که کرده اند بشمشیر کوه را بدو نیم

گهی بگونه کافور کان بود از گل

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۳۷ - گره زده سر زلفین دلگشای که چه

 

خوره شده بمیان پای من بپای که چه

فکنده زیر یکی گنده راوگای که چه

میان پای یکی . . . ل دوغ ریز که چون

به پیر دانشی و طفل گوه خوای که چه

چو گردن شتری کرده خویشتن بر خیر

[...]

سوزنی سمرقندی
 
 
sunny dark_mode