گنجور

شیخ بهایی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳

 

گذشت عمر و تو در فکر نحو و صرف و معانی

بهائی! از تو بدین «نحو»«صرف» عمر، «بدیع» است

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۵

 

کسى که یافت ز چنگال من به حیله رهایى

اگر به دست بیاید بدان که عقل ندارد!

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۶

 

گذشته عمر شدى بین که وقت رفتن هوش است

ندیده و نشنیده نصیب دیده و گوش است

شده است سست دو زانو و باز ریخته دندان

هنوز در دل تو آرزوى کشتن موش است

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

هزار جهد بکردم که سرّ عشق بپوشم

نبود بر سر آتش میسّرم که نجوشم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش پنجم - قسمت دوم

 

ز وصل شاد نیم و زجفا ملال ندارم

چنان ربوده ی عشقم که هیچ حال ندارم

گذشت عمر و تو در فکر نحو و صرف و معانی

بهائی از تو بدین نحو صرف عمر بدیع است

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

یکی است ترکی و تازی در این معامله حافظ

حدیث عشق بیان کن به هر زبان که تو دانی

شیخ بهایی