گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۱

 

بی بخت و یارم مرا از مرگ چشم یاری است

این بخت خواب آلوده را خواب اجل بیداری است

خورشید بیمار تو شد رنگش گواهی میدهد

افتان و خیزان بر زمین از غایت بیماری است

دوری نباشد گر ز من پهلو تهی سازد سگت

[...]

اهلی شیرازی