گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۵۷

 

ترم چون حباب از هوایی که دارم

که می ریزد از هم بنایی که دارم

امیدم به دست و پایی است، ورنه

چه کار آید از دست و پایی که دارم

به خورشید خواهد چو صبحم رساندن

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۵۸

 

ازان زلف یک مو جدایی ندارم

ازین دام فکر رهایی ندارم

من آن معنی دور گردم جهان را

که با هیچ لفظ آشنایی ندارم

درین باغ آن فارغ البال مرغم

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۶۴

 

بده می که بر قلب گردون زنیم!

ازین شیشه چون رنگ بیرون زنیم

سرانجام چون خشت بالین بود

به خم تکیه همچون فلاطون زنیم

برآییم از کوچه بند رسوم

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۴۸

 

کشد گر به صورت ز دل صد زبانه

به معنی بود نور آتش یگانه

مکن روی در قبله بی صدق نیت

که رسوا کند تیر کج را نشانه

برون آی از جسم خاکی به همت

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۸۱

 

نمی آید از من دگر بردباری

دو دست من و دامن بی قراری

من و طفل شوخی که صد خانه زین

ز مردان تهی ساخت در نی سواری

معلم کباب است از شوخی او

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۸۲

 

ورق تا نگردانده باد خزانی

غنیمت شمر نوبهار جوانی

دو روزی است همراهی جسم با جان

رفیقی طلب کن که بر جا نمانی

بساط فلک قطع کردن نیاید

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۸۳

 

منزه ز لاف است حیران معنی

به مقدار دعوی است نقصان معنی

سخن کف بود بحر پرشور جان را

خموشی است مهر نمکدان معنی

سراپایت از فکر تا درنگیرد

[...]

صائب تبریزی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode