گنجور

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۲۱

 

چو آمد تهمتن به ایوان خویش

خروشید و تابوت بنهاد پیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴

 

مرا آفریننده از فر خویش

چنان آفرید ای نگارین ز پیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴

 

یکی طشت زرین بیارید پیش

بگفت آن سخن با پرستار خویش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴

 

به سودابه فرمود تا رفت پیش

ستاره شمر گفت گفتار خویش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴

 

چنین پاسخ آورد سودابه پیش

که من راست گویم به گفتار خویش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۵

 

نهاد از بر نامه بر مهر خویش

همانگه فرستاده را خواند پیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۵

 

ز هر یک ز ما بود پنجاه بیش

سرافراز با گرزهٔ گاومیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۵

 

یکی بانگ برزد براندش ز پیش

کجا خواست راندن برو خشم خویش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۶

 

دو هفته نبودی ورا سال بیش

چو دیدی مرا بسته در پیش خویش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۸

 

بران رازشان خواند نزدیک خویش

بپرداخت ایوان و بنشاند پیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹

 

یکی تخت زرین نهادند پیش

همه پایها چون سر گاومیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹

 

ربودند ایرانیان گوی پیش

بماندند ترکان ز کردار خویش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹

 

یکی زن نگه کن سزاوار خویش

از ایران منه درد و تیمار پیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹

 

بیامد سوی پادشاهی خویش

سپاه از پس پشت و پیران ز پیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹

 

کجا گفته بودند با او ز پیش

که چون بگذرد چرخ بر کار خویش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۵

 

به لشکر بفرمود کز جای خویش

مگر ناورند اندکی پای پیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۸

 

همی داشت در آبخور پای خویش

از آنجا که بد دست ننهاد پیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۹

 

چو ترکان درفش سپهدار خویش

بدیدند رفتند ناچار پیش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۱

 

برفتند هشتاد فرسنگ پیش

پذیره شدندش به آیین خویش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۱

 

بدو گفت شاه ار تو رانی ز پیش

زمانه نگردد ز آیین خویش

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۱۱
sunny dark_mode