×
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۴ - سخن دقیقی
پذیرفت گشتاسپ گفتا که نیز
نفرمایمش دادن این باژ چیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۰ - سخن دقیقی
به خاقان نهد روی پر خشم و تیز
تو گویی ندیدست هرگز گریز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۳ - سخن دقیقی
دریغ آن سوار گرانمایه نیز
که افگنده شد رایگان بر نه چیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۵ - سخن دقیقی
نگر تا نترسید از مرگ و چیز
که کس بیزمانه نمردست نیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۰ - سخن دقیقی
همه خستگان را ببردند نیز
نماندند از خواسته نیز چیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۰ - سخن دقیقی
سران را همه شهرها داد نیز
سکی را نماند ایچ ناداده چیز
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۰
تو بر راه من بر ستیزه مریز
که من خود یکی مایهام در ستیز
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۳
همان گر نیاید نخوانمش نیز
گر از ما یکی را برآید قفیز
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۵
ورا برکشیدند و دادند چیز
فراوان برین سال بگذشت نیز
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۰
دلت خیره بینم همی پر ستیز
کنون هرچ گفتم همه ریزریز
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۱
سپاه ورا خلعت آرای نیز
ازو باز خر خویشتن را به چیز
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۴
چنین گفت پس با پشوتن که خیز
برین کشتگان آب چندین مریز
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۰
چنین گفت پس با پشوتن که خیز
برین آتش تیزبر آب ریز
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۲
نه فرزند زالی مرا گفت نیز
وگر هستی او خود نیرزد به چیز