گنجور

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۷

 

پسند آمدش کار پولادگر

ببخشیدشان جامه و سیم و زر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۸

 

فریدون به خورشید بر برد سر

کمر تنگ بستش به کین پدر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۹

 

ببستند یارانش یکسر کمر

همیدون به دریا نهادند سر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۲

 

ز بی‌راه مر کاخ را بام و در

گرفت و به کین اندر آورد سر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۲

 

سپاهی نباید که به پیشه‌ور

به یک روی جویند هر دو هنر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۲

 

منم کدخدای جهان سر به سر

نشاید نشستن به یک جای بر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱

 

جهان چون برو بر نماند ای پسر

تو نیز آز مپرست و انده مخور

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱

 

پس آگاهی آمد ز فرخ پسر

به مادر که فرزند شد تاجور

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۲

 

به بخت جهاندار هر سه پسر

سه خسرو نژاد از در تاج زر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۲

 

کجا نام او جندل پرهنر

به هر کار دلسوز بر شاه بر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۲

 

سه خواهر ز یک مادر و یک پدر

پری چهره و پاک و خسرو گهر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۲

 

کنون این گرامی دو گونه گهر

بباید برآمیخت با یکدگر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۳

 

گرانمایه و پاک هرسه پسر

همه دل‌نهاده به گفت پدر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۴

 

چو فرزند را باشد آئین و فر

گرامی به دل بر چه ماده چه نر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۶

 

نبودش پسندیده بخش پدر

که داد او به کهتر پسر تخت زر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۶

 

که ما را به گاه جوانی پدر

بدین گونه بفریفت ای دادگر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۶

 

ندیدی هنر با یکی بیشتر

کجا دیگری زو فرو برد سر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۷

 

نگه کرد پس ایرج نامور

برآن مهربان پاک فرخ پدر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۷

 

به فرجام هم شد ز گیتی بدر

نماندش همان تاج و تخت و کمر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۰

 

به خون برادر چه بندی کمر؟

چه سوزی دل پیر گشته پدر؟

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۲۱۹
sunny dark_mode