گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۱ - رزم پهلوان گرشاسب با اژدها و کشتن اژدها

 

زدش پهلوان نیزهای بر ز فر

سنانش از قفا رفت یک رش به دَر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۲ - خبر فرستادن کرشاسب پیش پدر

 

دهانش ز یاقوت کردند پُر

دو دستش ز دینار و دامن ز دُر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۲ - خبر فرستادن کرشاسب پیش پدر

 

زره دادش و خود و زرّین سپر

کلاه و نگین، اسپ و تیغ و کمر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۴ - نامه ضحاک به اثرط و خواندن پهلوان گرشاسب را

 

بسان یکی خرد گریان پسر

خروشان و پویان و جویان پدر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۴ - نامه ضحاک به اثرط و خواندن پهلوان گرشاسب را

 

جهان پهلوان گفت کای پرهنر

به جز جنگ و کین من چه خواهم دگر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۵ - پند دادن اثرط گرشاسب را

 

که چندین رهی را بباید گهر

نگر شاه را چند باید دگر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۵ - پند دادن اثرط گرشاسب را

 

چنین پند بسیار دارم ز بر

تو گر دیده ای خود فزایی دگر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک

 

به هر صد سواری درفشی دگر

دگرگونه ساز و سلیح و سپر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک

 

فرازش یکی نغز طاووس نر

طرازیده از گونه‌گونه گهر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک

 

به خرمن فروریخت مهراج زر

به خروار دینار و درّ و گهر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک

 

ندانی که شاه ددان سربه‌سر

بر شاه مردان ندارد هنر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو

 

دو خرگه نمد خزّ و چوبش ز زر

همه بندشان شوشهای گهر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۲ - پاسخ گرشاسب به نزد بهو

 

هم از کان یاقوت و دریای دُر

همی گنج من هست آکنده پُر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۴ - رزم چهارم گرشاسب با هندوان

 

ز بر چتری از دمّ طاووس نر

فروهشته زو رشته های گهر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۴ - رزم چهارم گرشاسب با هندوان

 

هوا پر ز زنبور شد تیز پر

خدنگین تن و آهنین نیشتر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۴ - رزم چهارم گرشاسب با هندوان

 

بهو ماند بیچاره و خیره سر

دلش تیره ، گیتی ز دل تیره تر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۵ - قصه زنگی با پهلوان گرشاسب

 

به گیتی همی مانی ای بدگهر

که هر چند به پروری زشت تر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۶ - پاسخ دادن بهو مهراج را

 

بتر هر زمان مردم بدگهر

که گوساله هر چند مِه گاو تر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۶ - پاسخ دادن بهو مهراج را

 

ز خرگاه وز فرش وز سیم و زر

ز درع و ز خفتان ز خود و سپر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۶ - پاسخ دادن بهو مهراج را

 

به اندام هم ماده هم نیز نر

همی بچه زایند چون یکدگر

اسدی توسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۱۱
sunny dark_mode