×
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۶
بدو نیک و شاه و گدای و ملک
همه بندگانند بیگانه کیست
یکی را جهان میدهی سر بسر
یکی را جوی نیست چندانکه زیست
یک قاف تا قاف خوان می کشد
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۴
کس از شهوت بطن سودی نیافت
شکم خواره را کار جان دادن است
شب آبستن از پرخوری چون زنان
سحر بر سر پای در زادن است
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷۴
دو حرفی بخدمت فرستادمت
سلام و پیامی بصد دردسر
سلام آنکه باشی سلامت مدام
پیام آنکه ما را ز خاطر مبر