مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - مدح امیر ماهو
دلش ار گه گهی گران گردد
در سر او همیشه آن گردد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۳۰ - اندر شُکر گوید
گیرم از مویها زبان گردد
هر زبان صد هزار جان گردد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۹ - در مدح صدرالدّین شمسالائمه ابوطاهر عمر
سوز سینهش اگر عیان گردد
چنبرِ چرخ رایگان گردد
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۰ - نشستن بهرام روز چهارشنبه در گنبد پیروزه رنگ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم پنجم
هر که همرنگ آسمان گردد
آفتابش به قرص خوان گردد
عراقی » عشاقنامه » فصل سوم و چهارم » بخش ۸ - حکایت
گاه باشد که عشق جان گردد
گاه در جان جان نهان گردد
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۵۵ - در بیان آنکه حق تعالی را دانستن و شناخت سهلتر است از شناختن اولیاء زیرا که حق تعالی از آفتاب ظاهرتر است چنانکه بیان کردیم که هر شخص را به هنر و صنعتش فهم کنند و بدانند همه عالم صنع حق است؛ چون پنهان باشد؟ بلکه هفتاد و دو ملت مُقرّند به خدایی او اما شناخت اولیاء مشکل است زیرا که صنعت و هنر ایشان همچو ایشان پنهان است که اولیاء الله تحت قبابی لایعرفهم غیری
سقر از حکم او جنان گردد
ز امر او خار گلستان گردد
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۸۰ - رجوع کردن بقصۀ شفاعت مریدان و پذیرفتن ولد سخن ایشانرا و بمقام والد خود بشیخی نشستن
همه پوشیده ها عیان گردد
این جهان محو آن جهان گردد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۰
اگر آن ماه مهربان گردد
غم دل غمگسار جان گردد
آنکه چون نامش آورم به زبان
همه اجزای من زبان گردد
ور کنم یاد ناوک چشمش
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۱۵
اگر آن ماه مهربان گردد
غم دل غمگسار جان گردد
آنک چون نامش آورم بزبان
همه اجزای من زبان گردد
ور کنم یاد ناوک چشمش
[...]
شاه نعمتالله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱
هرچه مقصود تو است آن گردد
هرچه گوئی چنین چنان گردد
آفتاب ار چه شب نهان گردد
روز روشن چو شد عیان گردد
دارم امید آنکه هر گوشه
[...]
شاه نعمتالله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۳۳
گر چهل صبح از سر اخلاص
مخلصی گرد عاشقان گردد
چشمهٔ حکمت ای برادر من
از دلش بر زبان روان گردد
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۷۰ - در بیان آنکه کاملان و عارفان را ملاحظه صورت کثرت از مشاهده سر وحدت باز نمی دارد
قرن ها دور آسمان گردد
تا چو او اختری عیان گردد
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » مثنویات » شمارهٔ ۲ - باشد این در مدح سلطان بوسعید
دست جودش چو زر فشان گردد
کیسه پرداز بحر و کان گردد
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۲۷
آن زمان فاش هر نهان گردد
حشر آن دم تو را عیان گردد
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۰
سالکش ساکن جنان گردد
مورد رحمت و امان گردد
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۱
علمها در نظر عیان گردد
هر چه خواهش کنی، چنان گردد