گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش چهارم

 

صید جوئی به دشت دام نهاد

آهوی وحشیش به دام افتاد

بست پایش چو بود در دل وی

که برد زنده تا نواحی حی

نانهاده ز دشت پا بیرون

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

دست حاجت کشیده سر در پیش

آمدم بر درت من درویش

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

خواجه ی ما زبصره تا بغداد

گر بود پر ز سوزن و فولاد

پس زکنعان بیاید اسرائیل

همره جبرئیل و میکائیل

خانه ی کعبه را کنند گرو

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

خاک ره آن گر مروانیم که ننشت

بر دامنشان گرد زویرانه ی عالم

چشمت به عشوه ره زند، لب خوانده افسون دگر

دل می برند از عاشقان هر یک به قانون دگر

سال ها شد که روی بر دیوار

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

شیخ نادان برد ز نادانی

ظن که شد این کمال انسانی

که کند خانقاه و صومعه جای

واکشد پا ز باغ و راغ و سرای

ابهلی چند گرد او گردند

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

کهتر و مهمتر و وضیع و شریف

همه از روزگار رنجورند

دوستان گر بدوستان نرسند

در چنین روزگار معذورند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم

 

تا درین گله گوسفندی هست

ننشیند فلک زقصابی

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش پنجم - قسمت دوم

 

ای حسن توبه آن گهی کردی

که ترا قوت گناه نماند

شیخ بهایی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode