گنجور

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۴۰ - التمثیل لابن الغافل والاب العاقل

 

به پسر شیخ گوکانی گفت

که ترا بهر کارهای نهفت

اندرین کوچه خانه‌ای باید

گر کلیدان به چپ بود شاید

ساز پیرایه در ره تجرید

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۴۱ - حکایت

 

در مناجات پیر شبلی گفت

که برون آی از حدیث نهفت

گفت گر زانکه نبوَدم دوری

بدهدم در حدیث دستوری

لمن‌الملک گوید او به صواب

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۴۲ - فی‌التوکّل

 

پی منه با نفاق بر درگاه

به توکل روند مردان راه

گر توکّل ترا بروست همی

خود بدانی که رزق از اوست همی

پس به کوی توکّل آور رخت

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۴۳ - فی توکل العجوز

 

حاتم آنگه که کرد عزم حرم

آنکه خوانی ورا همی به اصم

کرد عزم حجاز و بیت حرام

سوی قبر نبی علیه سلام

مانده بر جای یک گُره ز عیال

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۴۴ - ایضاً فی‌التوکّل

 

ربع مسکون چو از طریق شمار

شد به فرسنگ بیست و چار هزار

تو اگر واقفی به صرف و صروف

بدلش کن به بیست و چار حروف

ساعت شب چو ضم کنی با روز

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۴۵ - التمثّل فی‌الرؤیاء و تعبیره و هو ثمانون رؤیا عجیبة

 

خلق تا در جهانِ اسبابند

همه در کشتی‌اند و در خوابند

تا روانشان چه بیند اندر خواب

آنچه پیش آید از ثواب و عقاب

آتشِ تیز تاب خشم بُوَد

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۴۶ - فی رؤیا الأثواب و الأوانی

 

جامهٔ کهنه رنج و اندوه است

جامهٔ نو ز دولت انبوه است

بهترین جامه‌ای بود هنگفت

مر مرا اوستاد چونین گفت

مر زنان راست جامهٔ رنگین

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۴۷ - فی رؤیا الصنّاعین

 

مرد طبّاخ نعمت بسیار

همچو قصّاب در تباهی کار

رنج و بیماریست مرد طبیب

خاصه آنرا که هست خوار و غریب

درزی آنکس که رنجها و بلا

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۴۸ - فی رؤیا البهائم

 

خر بود خادمی ولی کاهل

که به کار اندرون بود مُنبل

اسب زن باشد ای به دانش فرد

مرد را اسب و زن بود در خورد

استر آنرا که زن بود حامل

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۴۹ - فی رؤیاء السّباع

 

شیر خصمی مسلّط و مغرور

که بُوَد کارش از مجامله دور

پیل شاهیست لیک با هیبت

هرکسی ترسناک از آن صولت

کبک باشد به هر سبیل مفید

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۵۰ - فی رؤیا النّیّرین والکواکب الخمسة السیّارة

 

دیدن آفتاب را در خواب

پادشه گفته‌اند از هر باب

ماه مانند رایزن باشد

دگری گفت نه که زن باشد

جرم مریخ یا زحل در خواب

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۵۱ - فی تناقض الدارین

 

علّت روز و شب خور است و زمین

چون گذشتی نه آنت ماند و نه این

ای دو بر زعم تو مراد و مرید

دویی از عقل دان نه از توحید

در چنین حضرت ار ز من شنوی

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۵۲ - اندر ایثار

 

هرچه داری برای حق بگذار

کز گدایان ظریفتر ایثار

جان و دل بذل کن کز آب و ز گِل

بهتر از جودهاست جهد مُقل

سیّد و سرفراز آلِ عبا

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۵۳ - قصهٔ قیس‌بن عاصم رضی‌الله عنه

 

آن زمان کز خدای نزد رسول

حکم من ذاالذی نمود نزول

هرکسی آنقدر که دست رسید

پیش مهتر کشید و سر نکشید

گوهر و زر ستور و بنده و مال

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۵۴ - فی الاتحاد

 

در جهان یک زیان چو سودِ تو نیست

هیچ حبس ابد چو بودِِّ تو نیست

ظهرالنور ذوالمنن باشد

بطل الزور جان و تن باشد

غیب خواهی خودی زره بردار

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۵۵ - در اتّصال بدو گوید

 

چند گویی رسیدگی چه بُوَد

در ره دین گزیدگی چه بُوَد

تا گزنده بوی گزیده نه‌ای

تا درنده بوی رسیده نه‌ای

بند بر خود نهی گزیده شوی

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۵۶ - من اَمَنَ بطاعته فقد خَسَر خُسراناً مبینا

 

روبهی پیر روبهی را گفت

کای تو با عقل و رای و دانش جفت

چابکی کن دو صد درم بستان

نامهٔ ما بدین سگان برسان

گفت اجرت فزون ز دردسر است

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۵۷ - من زَهَد فی‌الدّنیا وَجَد مُلکا لایبلی

 

بود پیری به بصره در زاهد

که نبود آن زمان چنو عابد

گفت هر بامداد برخیزم

تا از این نفسِ شوم بگریزم

نفس گوید مرا که هان ای پیر

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۵۸ - فی صفة‌الزهد و الزّاهد

 

زاهدی از میان قوم بتاخت

به سرِِ کوه رفت و صومعه ساخت

روزی از اتّفاق دانایی

عالمی پُر خرد توانایی

برگذشت و بدید زاهد را

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۵۹ - فی حُبّ الدُّنیا و صفة اهله

 

هست شهری بزرگ در حدِِ روم

باز بسیار اندر آن بر و بوم

نام آن شهر شهره فسطاطست

ساحلش تا به حد دمیاطست

اندرو مرغ خانگی نپرد

[...]

سنایی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۲۳
sunny dark_mode