×
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۳ - فی حسب حاله و بیان احواله و سبب احترازه من اهل الدّنیا وانزوائه و تجریده منالخلائق و سبب تصنیف هذاالکتاب
هرزه ناوردهام من این تصنیف
جان و دل کردهام در این تألیف
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۲۷ - کتاب کتبه الی بغداد مع نسخة تصنیفه انفذه عند الامام الاجل الاوحد برهانالدّین ابیالحسن علیبن ناصر الغزنوی یعرف به بریانگر
گرچه بسیار دیدهای تألیف
هیچ دیدی بدین صفت تصنیف
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۵ - در مدح شاه بطور عام و عرض تسلیت بدو شاه خاص
بشکند گردن وضیع و شریف
بکند حکم بر قوی و ضعیف
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۱ - بردن سرهنگ بهرامگور را به مهمانی
از پس چند چیزهای لطیف
ری بدو داد با دگر تشریف
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۶ - رجوع کردن بقصه شمس الدین عظم الله ذکره
صدکم قاتلی بلا سیف
کیف احنی انا بلاکیف
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۹ - استغفار حسودان از کرده های خویش
بعد از آن جمله از وضیع و شریف
حلقه شستند گرد شاه لطیف
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۴۱ - برگزیدن مولانا قدسناالله بسره العزیز بعد از شمس الدین تبریزی شیخ صلاحالدّین زرکوب قونوی را عظم الله ذکره
بنگرید اندر آن جمال لطیف
گر نیید از ضلال و کفر کثیف
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۷۷ - در تفسیر این آیه که الست بربکم قالوا بلی و در شرح مراتبِ «بلی»ها
نقل کردند از آن مقام لطیف
جاگرفتند در جسوم کثیف
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۸۵ - در بیان آنکه همچنانکه تن آب و گل طبیبان دارد، جان ودل را نیز هم طبیبان هستند و ایشان انبیاء و اولیاءاند اطباء میگویند که این بخور و آن مخور تا جسم بی رنج باشد و قوت گیرد و انبیاء و اولیاء میگویند که این بکن و آن مکن تا جان صفا یابد و فربه شود از این رو میفرماید مصطفی علیه السلام العلم علمان علم الابدان و علم الادیان
این بگوید بخور غذای لطیف
بحذر باش از طعام کثیف
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۵۲ - در بیان آنکه این عالم ذرهایست از آن عالم. زیرا این محدود است و آن نامحدود. و آن عالمها همه انوار و آثار حقاند و قایم بحقاند و از انوار او زندهاند. چون از این عالم محدود بگذری آن عالم نامحدود را که در جوار حق است ببینی واللّه العالم
بر این لطف چون تن اند کثیف
همچنانکه خسیس پیش شریف
حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۲۲ - داستان میراث قطب الدین حیدر
بنده شاید چو شد ضعیف و نحیف
گر گرانی خود کند تخفیف