گنجور

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۱ - بردن سرهنگ بهرام‌گور را به مهمانی

 

از پس چند چیزهای لطیف

ری بدو داد با دگر تشریف

نظامی
 

سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۱ - حکایت

 

بارکی گفتمش به خفیه لطیف

که به سلمت بریم یا به حفیف‌؟

سعدی
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۹ - استغفار حسودان از کرده های خویش

 

بعد از آن جمله از وضیع و شریف

حلقه شستند گرد شاه لطیف

سلطان ولد
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۳۰ - در بیان آنکه سرّ به نااهل نشاید گفتن که او را زیان دارد. زیرا هر سخن را سرّی است و هر سرّی را سرّی دیگر هرکه سخن را داند و سر سخن را نداند ناچار کژ رود و باز سر پیش سر سر همچون سخن است، کسی که سر سر را نداند شنیدن سر زیانش دارد از این سبب موسی علیه‌السلام آن شخصی را که از حضرتش زبان و حوش و طیور التماس می‌کرد منع می‌فرمود و می‌گفت سلیمانی باید که از دانش زبان مرغان زیان نکند، در حق تو دانستن آن زهر قاتل است. باز وی لابه می‌کرد و موسی منع می‌فرمود تا سؤال و جواب از حد گذشت. آخرالامر گفت «ای موسی اگر همه نباشد باری زبان خروس و سگ که در خانه و بر درند بیاموز تا محروم نروم.» موسی زیان آنرا در آن آموختن مشاهده می‌فرمود، چندانکه منعش می‌کرد ممکن نمی‌شد و پند موسی را قبول نمی‌کرد، تا عاقبت آندو زبانرا به وی آموخت و فرمود که «یقین دان که از دانش این زیانمند خواهی شدن.»

 

از بد و نیک و از وضیع و شریف

از که و از مه و قوی و ضعیف

سلطان ولد
 

همام تبریزی » مثنویات » شمارهٔ ۷ - در وصف عشق

 

به گروهی ز بندگان لطیف

داده است از نحبهم تشریف

همام تبریزی
 

همام تبریزی » مثنویات » شمارهٔ ۷ - در وصف عشق

 

به حدیثی چنین دقیق و لطیف

نتوان کرد عشق را تعریف

همام تبریزی
 

همام تبریزی » مثنویات » شمارهٔ ۷ - در وصف عشق

 

گر دهد آفریدگار لطیف

بنده یی را ز لطف خود تشریف

همام تبریزی
 

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۲۲ - داستان میراث قطب الدین حیدر

 

بنده شاید چو شد ضعیف و نحیف

گر گرانی خود کند تخفیف

حکیم نزاری
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۸ - در سبب مرگ طبیعی

 

در بدنها رطوبتیست لطیف

منفصل گشته از فضول کثیف

اوحدی
 
 
۱
۲
۳
۴