×
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۴۵ - التمثّل فیالرؤیاء و تعبیره و هو ثمانون رؤیا عجیبة
خلق تا در جهانِ اسبابند
همه در کشتیاند و در خوابند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۴۶ - الجهل داءٌ بلا دواءٍ والحمقُ حفرةٌ بلا عُمقٍ
گرچه با یکدگر چو اصحابند
سفها بر مثال سیمابند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الرّابع: فی صفة العقل واحواله وافعاله و غایة عنایته و سبب وجوده » بخش ۷ - در روح حیوانی گوید
بعد ازان سالکان چو بشتابند
علم حق در حدیث او یابند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۱۶ - اندر مذمّت کسانی که به جامه و لقمه مغرور باشند
نقش آنها کز اهل محرابند
در جریدهٔ مجرّدان یابند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۵۷ - اندر تصوّف و زهد ذکر التصوّف الزم علی الحقیقة لان فیه نجاة الخلیفة
آنکه در بند مال و اسبابند
همه غرقه میان گردابند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۸ - فی مثالب المنحولین
در هر آن خانهای که ره یابند
در شد آمد بسان سیمابند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۱۰ - در ذمّ عوام و بازاریان و جهال گوید ذکر مساوی العوان للخواص نفع عام
عامه تا در جهانِ اسبابند
همه در کشتیاند و در خوابند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۱۱ - فی مذمةالاعداء و نصیحةالاولیاء
جمله زیر جهان اسبابند
کشت را باد و مشک را آبند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۱۱ - فی مذمةالاعداء و نصیحةالاولیاء
پس همه چون خرند و بیتابند
گَرد اسبم چگونه دریابند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۱۲ - اندر خویشان گوید فیمذمة الارقاب که: الاقارب عقارب، والاخ فخ، والعمّ غمّ، والخال وبال، والختن محن
سرگران همچو پای در خوابند
پردهدر همچو تیز درآبند
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۶ - استشهاد آوردن حکایت سلطان محمود که امیرانش از حسد میگفتند که چرا پیش سلطان، ایاز از ما مقربتر باشد و دریافتن سلطان ضمیر ایشان و بشکستنِ گوهر شبافروزشان امتحان کردن و ناشکستن ایشان گوهر را و تحسین کردن پادشاه و عاقبت به دست ایاز رسیدن و شکستن ایاز آن گوهر شبافروز را
همه زان گام کامها یابند
چون مه و مهر و بی فلک تابند
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۶ - رجوع کردن بقصه شمس الدین عظم الله ذکره
پارسی گو که جمله دریابند
گرچه زین غافلند و در خوابند
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۳ - در بیان آنکه طمع را که از جمله آفات است با منقبت معدلت منافات است
طمع و عدل آتش و آبند
هر دو یکجا قرار کی یابند
۱
۲