گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۶

 

عشق خونریز که شیر مست است

به دل از تیر تو در نی بست است

هر کجا راهزنی برخیزد

با تو چون دزد حنا همدست است

حذر از فتنه ی آن چشم سیاه!

[...]

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۰

 

راه شوقی نسپردم افسوس

خجل از پای خودم چون طاووس

همت عشق نخواهد افسر

چه کند مرغ چمن تاج خروس

چند باشیم ز تنگی جهان

[...]

سلیم تهرانی