گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰۰

 

ما چو در سایهٔ الطاف خدا می باشیم

هرچه باشند به ما ، ما به جهان می باشیم

دیگران در هوس نقش خیالند و ما

نقش بندیم خیالی که مگر نقاشیم

نبود هیچ حجابی که به آن محجوبیم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۹

 

مدتی شد که به جان باتو در آمیخته ایم

در سر زلف دلاویز تو آویخته ایم

جوی آبی که روان در نظرت می گذرد

آب چشمیست که ما بر گذرت ریخته ایم

پردهٔ دیدهٔ ما در نظر ما به مثل

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۴۷

 

سر آبی نه سرابی طلب از خویش سر آبی

که بیابی ز سرابت سر آیی و سرابی

شاه نعمت‌الله ولی