گنجور

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱

 

بسکه در راه طلب ضعف است دامنگیر ما

می‌تواند نقش پا شد حلقهٔ زنجیر ما

ما خراب از رنجش بیجای او گردیده‌ایم

گر بیفشاند غبار از دل، شود تعمیر ما

قدرت ما پنجهٔ خورشید را تابیده است

[...]

جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۰

 

میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق

حسن را در پرده بر چون در ته دامن خلق

در لحد جویا چراغم روشن از مهر علی است

گو نباشد بر سر خاکم پس از مردن خلق

جویای تبریزی