×
یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸
مکن ای فقیه منعم ز حدیث جام و باده
که حرام کرده می را برو ای حلال زاده
زگشاد و بست اختر شبی آن بود که بینم
در خانقاه بسته، سر جام می گشاده
به رهی که نعل ریزد ز تحیر اولین پی
[...]
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۵۸
نه ز آسمان توجه نه زاختر اعتنائی
نه ز دوستان حمیت نه ز دشمنان حیائی
من بی امیر و لشکر کیم اندرین معسکر
حشم بلا ز پیشی سپه غم از قفائی
به جز از خدنگ پران به جز از وعید کشتن
[...]
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۵۷ - به آقا محمدرضا عطار نراقی داماد میرزا حسن مطرب نوشته
نه شکوفه ای نه برگی نه ثمر نه سایه دارم
همه حیرتم که دهقان بچه کار کشت ما را
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۸ - به نواب سیف الله میرزا نگاشته
پی خدمت تو خواهم تن و جان خویشتن را
چو نباشد این سعادت نه من و نه زندگانی
یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲۹
به رهی که نعل ریزد زتحیر اولین پی
همه رخش شهسواران بکجا رسم پیاده