گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴

 

هرکجا گنجیست ماری در وی است

کنج هر ویرانه بی گنجی کی است

خوش حبابی پرکن از آب حیات

جام ما این است و آن عین وی است

یافته عالم وجود از جود او

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵

 

در نظر عالم چو جامی پر می است

جام من بی خدمت ساقی کی است

چشم ما روشن شده از نور او

هرچه ما را در نظر آید وی است

عالمی از جود او دارد وجود

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶

 

کنج دل گنجینهٔ عشق وی است

این چنین گنجینه بی کنجی کی است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۲

 

عین عاشق عین معشوق وی است

عین بی معشوق و بی عاشق کی است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۳

 

گر بگوئی جام جام و می می است

این یکی مائیم آن دیگر وی است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۱۰

 

هر چه بینی صورت و اسم وی است

صورت و معنیش جام پر می است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۱۰

 

اسم او عین وی و غیر وی است

عین ما خود غیر اسم او کی است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

علم ما در علم او عین وی است

علم عالم بی وجودش لاشی است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۱۸

 

مجمع البحرین اگر جوئی وی است

صورتا جامست در معنی می است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۳۱

 

علم او آئینهٔ ذات وی است

آئینه خود غیر ذات او کی است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۳۴

 

هر کجا کنجیست گنجی در وی است

کنج دل بی گنج عشق وی کی است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۶۳

 

هر کجا کنجی است گنجی در وی است

کنج هر ویرانه بی گنجی کی است

شاه نعمت‌الله ولی
 

اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۵۰ - حکایت آن شخص که گنج یافته بود

 

نیست این دعوی بیان معنی است

گفتۀ دعوی به معنی لاشی است

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۵۵ - حکایت

 

کثرت اشیا وجود هستی است

جز خدا موجود در عالم کی است

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » رسائل » شرح بیتی از عطار

 

این نه بلبل این نهنگ آشتی است

جمله ناخوشها به پیش او خوشی است

اسیری لاهیجی
 

شیخ بهایی » نان و پنیر » بخش ۱۳ - فی ماهیة الذوات

 

مأخذ کل، قدرت بی‌منتهی است

بی‌کم و بی‌کیف و أین و متی است

شیخ بهایی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۸

 

این غمم را هم نشاطی از پی است

امشب و فردا نمیدانم کی است

نشاط اصفهانی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹ - عهد و میثاق شاه با طوطی

 

هر بهارش را خزانها در پی است

در پی اردی بهشتش صد دی است

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۲۷ - خواهش بنده ی مقرب خلوت جلال و مشاهده ی انوار جمال

 

گلخنی را دست و رو خاکستری است

مطبخی را جامه چرب و روغنی است

ملا احمد نراقی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode