اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۲۴ - در معنی اینکه کمال حیات ملیه این است که ملت مثل فرد احساس خودی پیدا کند و تولید و تکمیل این احساس از ضبط روایات ملیه ممکن گردد
سر گذشت او گر از یادش رود
باز اندر نیستی گم می شود
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۳۲ - عرض حال مصنف بحضور رحمة للعالمین
تا دم تو آتشی از گل گشود
توده های خاک را آدم نمود
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱ - پیشکش به حضور اعلیحضرت امیرامان الله خان فرمانروای دولت مستقلهٔ افغانستان خلد الله ملکه و اجلاله
حق رموز ملک و دین بر من گشود
نقش غیر از پردهٔ چشمم ربود
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱ - پیشکش به حضور اعلیحضرت امیرامان الله خان فرمانروای دولت مستقلهٔ افغانستان خلد الله ملکه و اجلاله
رنگ او نیرنگ و بود او نمود
اندرون او چو داغ لاله دود
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱ - پیشکش به حضور اعلیحضرت امیرامان الله خان فرمانروای دولت مستقلهٔ افغانستان خلد الله ملکه و اجلاله
«هر هلاک امت پیشین که بود
زانکه بر جندل گمان بردند عود»
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱ - پیشکش به حضور اعلیحضرت امیرامان الله خان فرمانروای دولت مستقلهٔ افغانستان خلد الله ملکه و اجلاله
جلوهٔ بی پرده او وانمود
جوهر پنهان که بود اندر وجود
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۳ - تمهید آسمانی نخستین روز آفرینش نکوهش می کند آسمان زمین را
داغها شوید ز دامان وجود
بی نگاه او جهان کور و کبود
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵ - تمهید زمینی آشکارا می شود روح حضرت رومی و شرح میدهد اسرار معراج را
بر لب او سر پنهان وجود
بند های حرف و صوت از خود گشود
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵ - تمهید زمینی آشکارا می شود روح حضرت رومی و شرح میدهد اسرار معراج را
گفت موجود آنکه می خواهد نمود
آشکارائی تقاضای وجود
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۶ - زروان که روح زمان و مکان است مسافر را بسیاحت عالم علوی میبرد
زان سحاب افرشته ئی آمد فرود
با دو طلعت این چو آتش آن چو دود
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۶ - زروان که روح زمان و مکان است مسافر را بسیاحت عالم علوی میبرد
یا نگاهم بر دگر عالم گشود
یا دگرگون شد همان عالم که بود
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۱۱ - جلوهٔ سروش
ذوق و شوق او را ز دست او ربود
در وجود آمد ز نیرنگ شهود
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۲۲ - محکمات عالم قرآنی خلافت آدم
چشم موسی خواست دیدار وجود
این همه از لذت تحقیق بود
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۲۳ - حکومت الهی
تا نیارد زخمه از تارش سرود
می کشد نازاده را اندر وجود
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۲۴ - ارض ملک خداست
صحبتش تا کی تو بود و او نبود
تو وجود و او نمود بی وجود
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۲۹ - مجلس خدایان اقوام قدیم
بعل از فرط طرب خوش میسرود
بر خدایان رازهای ما گشود