مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۰ - ترسیدن کودک از آن شخص صاحب جثه و گفتن آن شخص کی ای کودک مترس کی من نامردم
روبهان ترسند ز آواز دهل
عاقلش چندان زند که لا تقل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۱ - قصهٔ تیراندازی و ترسیدن او از سواری کی در بیشه میرفت
چون نکردی هیچ سودی زین حیل
ترک حیلت کن که پیش آید دول
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۵ - طعن زدن بیگانه در شیخ و جواب گفتن مرید شیخ او را
وز ملک جان خداوندان دل
باشد افزون تو تحیر را بهل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۶ - بقیهٔ قصهٔ ابراهیم ادهم بر لب آن دریا
بد چه باشد سرکشی آتشعمل
شیخ کی بود عین دریای ازل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۸ - بقیهٔ قصهٔ طعنه زدن آن مرد بیگانه در شیخ
در خرابات آمدی شیخ اجل
جمله میها از قدومت شد عسل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰۳ - عذر گفتن فقیر به شیخ
پای تو در گل مرا گل گشته گل
مر ترا ماتم مرا سور و دهل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۲ - منازعت چهار کس جهت انگور کی هر یکی به نام دیگر فهم کرده بود آن را
چونک بسپارید دل را بی دغل
این درمتان میکند چندین عمل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۷ - بیان آنک الله گفتن نیازمند عین لبیک گفتن حق است
گر دهد خود کی دهد آن پر حیل
جوز پوسیدست گفتار دغل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰ - جمع آمدن اهل آفت هر صباحی بر در صومعهٔ عیسی علیه السلام جهت طلب شفا به دعای او
صومعهٔ عیسیست خوان اهل دل
هان و هان ای مبتلا این در مهل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۴ - قصهٔ اهل ضروان و حیلت کردن ایشان تا بی زحمت درویشان باغها را قطاف کنند
با گل انداینده اسگالید گل
دست کاری میکند پنهان ز دل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۴ - قصهٔ اهل ضروان و حیلت کردن ایشان تا بی زحمت درویشان باغها را قطاف کنند
بشنوی غمهای رنجوران دل
فاقهٔ جان شریف از آب و گل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸ - رسیدن خواجه و قومش به ده و نادیده و ناشناخته آوردن روستایی ایشان را
بهر حق مگذارم امشب ای دودل
آب باران بر سر و در زیر گل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸ - رسیدن خواجه و قومش به ده و نادیده و ناشناخته آوردن روستایی ایشان را
از ملوک خاک جز بانگ دهل
تو نخواهی یافت ای پیک سبل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۷ - تشبیه کردن قرآن مجید را به عصای موسی و وفات مصطفی را علیه السلام نمودن بخواب موسی و قاصدان تغییر قرآن را با آن دو ساحر بچه کی قصد بردن عصا کردند چو موسی را خفته یافتند
ای بسا بیدارچشم و خفتهدل
خود چه بیند دید اهل آب و گل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۷۰ - بقیهٔ قصهٔ آن زاهد کوهی کی نذر کرده بود کی میوهٔ کوهی از درخت باز نکنم و درخت نفشانم و کسی را نگویم صریح و کنایت کی بیفشان آن خورم کی باد افکنده باشد از درخت
پس چرا آمن شوی بر رای دل
عهد بندی تا شوی آخر خجل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۷۹ - عذر گفتن شیخ بهر ناگریستن بر فرزندان
رحمت جزوش قرین گشته بکل
رحمت دریا بود هادی سبل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹۶ - پیش رفتن دقوقی رحمة الله علیه به امامت
تو بنادر آمدی در جان و دل
ای دل و جان از قدوم تو خجل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹۶ - پیش رفتن دقوقی رحمة الله علیه به امامت
بهر کتمان مدیح از نا محل
حق نهادست این حکایات و مثل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹۶ - پیش رفتن دقوقی رحمة الله علیه به امامت
گرچه آن مدح از تو هم آمد خجل
لیک بپذیرد خدا جهد المقل