گنجور

 
۱
۲
۳
۶۶
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۴

 

شب زمستان بود، کپی سرد یافت

کرمکی شبتاب ناگاهی بتافت

کپیان آتش همی پنداشتند

پشتهٔ هیزم برو بر داشتند

۲ بیت
رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰

 

وز درخت اندر، گواهی خواهد اوی

تو بدانگاه از درخت اندر بگوی:

کان تبنگوی اندرو دینار بود

آن ستد ز یدر که ناهشیار بود

۲ بیت
رودکی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء

 

ما کلف الله نفسا فوق طاقتها

ولا تجود ید الا بما تجد

تا سنائی کیست کاید بر درت

مجد کو تا گویدش کز راه برد

نام او می‌دان و نقشش را مبین

[...]

۴ بیت
سنایی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۳ - قوامی در حق عمادی گوید

 

دست تو بر هشت جنت مطلق است

بر سر هفتم فلک پای تو باد

۱ بیت
قوامی رازی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۳ - قوامی در حق عمادی گوید

 

نوبهار بوستان مملکت

فر عدل عالم آرای تو باد

۱ بیت
قوامی رازی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۳ - قوامی در حق عمادی گوید

 

سایه خورشید فضل کردگار

تاج فرق آسمان سای تو باد

۱ بیت
قوامی رازی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۳ - قوامی در حق عمادی گوید

 

بر موافق گیسو«ی» حور بهشت

بوی خلق شادی افزای تو باد

۱ بیت
قوامی رازی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۳ - قوامی در حق عمادی گوید

 

مار زرین خلقت مشگین سخن

شکل کلک فلک پیمای تو باد

۱ بیت
قوامی رازی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۳ - قوامی در حق عمادی گوید

 

مور عنبر صورت کافور پوش

خط روزآرای شب زای تو باد

۱ بیت
قوامی رازی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۳ - قوامی در حق عمادی گوید

 

تا دل ابر بهاری در دهد

مهر بر گردون زر اندای تو باد

۱ بیت
قوامی رازی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۳ - قوامی در حق عمادی گوید

 

تا دم باد خزان زرگر شود

کان به که در سیم پالای تو باد

۱ بیت
قوامی رازی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۳ - قوامی در حق عمادی گوید

 

ابر و برق و آسمان و آفتاب

دست و کلک و همت و رای تو باد

۱ بیت
قوامی رازی
 

خاقانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۷ - در مدح جلال الدین شروان شاه اخستان

 

پند آن پیر مغان یاد آورید

بانگ مرغ زند خوان یاد آورید

دجله دجله تا خط بغداد جام

می دهید و از کیان یاد آورد

خفتگان را در صبوح آگه کنید

[...]

۱۴ بیت
خاقانی
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی طلب » حکایت مردی که گشایش میخواست و جواب رابعه به او

 

بی‌خودی می‌گفت در پیش خدای

کای خدا آخر دری بر من گشای

رابعه آنجا مگر بنشسته بود

گفت ای غافل کی این در بسته بود

۲ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » فی التوحید باری تعالی جل و علا

 

خلق ترسند از تو من ترسم ز خود

کز تو نیکو دیده‌ام از خویش بد

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » حکایت عیاری که اسیر نان و نمک خورده را نکشت

 

تو بدو بشناس او را نه به خود

راه ازو  خیزد بدو، نه از خرد

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » در نعت رسول » در نعت رسول ص

 

زان شد آمد چون بیندیشد خرد

می‌ندانم تا برد یک جان ز صد

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » در نعت رسول » در نعت رسول ص

 

خواجگی هر دو عالم تاابد

کرد وقف احمد مرسل احد

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » در تعصب گوید » حکایت چوب خوردن بلال

 

خون روان شد زو ز چوب بی‌عدد

هم چنان می‌گفت احد می‌گفت احد

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » آغازکتاب » مجمع مرغان

 

گر در آیی و برون آیی ز خوَد

سویِ معنی راه یابی از خرد

۱ بیت
عطار
 
 
۱
۲
۳
۶۶
 
تعداد کل نتایج: ۱۳۰۷