گنجور

 
۱
۱۳
۱۴
۱۵
 

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۱۲ - حکایت سلطان مراد و معمار در معنی مساوات اسلامیه

 

گفت قاضی فی القصاص آمد حیوة

زندگی گیرد باین قانون ثبات

۱ بیت
اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۱۱ - سیاسیات حاضره

 

در بدن داری اگر سوز حیات

هست معراج مسلمان در صلوت

۱ بیت
اقبال لاهوری
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » زمین‌

 

جنیان نر فساد انگیختند

با زنان آدمی آویختند

وز قدوم شوم دیوان‌، آن بهشت

گشت‌یخ‌بندان‌ و طوفان زای‌ و زشت

۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » زمین‌

 

آن‌زمان خشکی زهم نگسسته بود

وان جزایرها بهم پیوسته بود

شاه‌ از آن‌ خشکی‌ به‌ مرز هند تاخت

تا سراندیب آمد و آرام ساخت

۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » رهنمون‌

 

شغل آنان ورزش و برزیگری

گاوداری و مواشی‌ پروری

خانه‌ هاشان‌ خیمه و غار و درخت

کرده از چرم ددان انبان و رخت

۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » رهنمون‌

 

لشکری مرد و زن و برنا و پیر

بر زمین هندوان شد جایگیر

جنگ‌خونین هر طرف بالاگرفت

سنگ‌ها درکاسهٔ سر جا گرفت

۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » جنگ دیو و آدمی‌زاد

 

اهرمن را شاه بینی برکشید

سوی خیل خویشتن اندر کشید

تازیانه بر سر و رویش نواخت

بیخ نیزه بر دو پهلویش نواخت

۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » تدبیر پری بانو

 

پست باد آن کو درین فرخنده‌بوم

پای مردم را گشود از بخت شوم

قدرت و زور و توانایی تراست

ما همه عبدیم‌، مولائی تراست

۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » گفتن حدیث عشق پریزاد

 

پیش یزدان خودسری‌ها کرد او

در جهان پتیاره‌ها آورد او

با جلال کبریایی دشمن است

وز ازل با روشنایی دشمن است

۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » گفتن حدیث عشق پریزاد

 

نورخورشید از سما او کرد دور

نیمروزان شد از او تاری چو گور

همچنین‌ در باختر نیرنگ ساخت

کوه‌ها از برف‌ و یخ‌ چون‌ سنگ ساخت

۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » پاسخ شاه به پیام پری‌بانو

 

جملگی زیبارخ و آراسته

رخ ز دوده‌، گیسوان پیراسته

هدیه‌ها و لوحه‌ها بر روی دست

دو کنیزک با دو چشم نیم‌مست

۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » پاسخ شاه به پیام پری‌بانو

 

زآن هدایا شاه نستد هیچ چیز

غیر آن گردونه و اسب و کنیز

کاین ‌هدایا مر مرا در خورد نیست

جامهٔ دیبا لباس مرد نیست

۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » شگفتی تهمورث از دیدن کنیزان

 

دید تهمورث چو بر آن دوکنیز

گفت با شیدسپ کای پیر عزیز

این دو دختر را جمالی بیمرست

یا پری خود ز آدمی زیباتر است

۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » شگفتی تهمورث از دیدن کنیزان

 

گفت شیدسپ ای جهان را روشنی

دور باش از فکرت اهریمنی

این نگار و نقش دیو رهزن است

و آب و رنگ خامهٔ اهریمن است

۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » شگفتی تهمورث از دیدن کنیزان

 

وین پریرویان پریزادند و بس

وز جمال ‌و حسن‌ خود شادند و بس

نزد ایشان پارسایی هیچ نیست

کارشان ‌جز خودنمایی‌ هیچ نیست

۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » شگفتی تهمورث از دیدن کنیزان

 

گردنی کوته‌، رخی ناگوشتمند

بینی‌ای چون بینی آهو بلند

خوشه‌خوشه موی سر مالان به پشت

چشم‌ها کوچک،‌ لب زیرین درشت

۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۱۳
۱۴
۱۵
 
تعداد کل نتایج: ۲۹۹