عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸۰ - تنبیه در آنکه از غیرببری و بخود روی آوری تا درحجاب نمیری
هر که دنیا دار شد ترسان بود
پیشوای او همه شیطان بود
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸۱ - تمثیل احوال آنهائی که به هر چه توجه پذیرند، رنگ آن گیرند و برای صورت میرند
اصل معنی دوری خلقان بود
هرکه جست از مردمان انسان بود
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸۱ - تمثیل احوال آنهائی که به هر چه توجه پذیرند، رنگ آن گیرند و برای صورت میرند
پیش دانا مرتضا ایمان بود
پیش نادان غیر او آنسان بود
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲۴ - الحكایة و التمثیل
هم قوافی کان خوش و یکسان بود
زان سخن بسیار در قرآن بود
عطار » مصیبت نامه » بخش دهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
آفتابی هر که را در جان بود
گر بخندد همچو صبح آسان بود
عطار » مصیبت نامه » بخش نوزدهم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل
در حرم گاهی که قرب جان بود
صد هزاران کعبه سرگردان بود
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱۲ - الحكایة و التمثیل
گرترا نان نرسد از حق زان بود
تادلت پیوسته سرگردان بود
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و دوم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل
درد میباید که بی درمان بود
تا اگر درمان کنی آسان بود
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعة و العشرون
هر معانی کان ترا درجان بود
تا نپیوندد به تن پنهان بود
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و نهم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
کعبهای کانجا طواف جان بود
هرکسی را کی محل آن بود
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و نهم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
زندگی دل ز عشق جان بود
عشق جان از غمزهٔ جانان بود
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
صد هزاران قطره یک عمان بود
چون زعمان بگذرد باران بود
عطار » وصلت نامه » بخش ۷ - الحکایت الرموز داستان حکیم و مرد احول
در همه عالم ورا همتا نبود
همچو او در علم یک دانا نبود
عطار » وصلت نامه » بخش ۲۴ - المکاتب و الرموز در رفتن سلطان محمود به سومنات و فتح کردن او
هر دلی کان خانهٔ شیطان بود
شهر کفر است آن نه شهر جان بود
عطار » وصلت نامه » بخش ۲۶ - الحکایت و الرموز و شرح حال آن جوان که عزم کعبه کرد
هر که از دنیای دون شادان بود
بیشکی در آتش سوزان بود
عطار » وصلت نامه » بخش ۲۷ - الحکایت المفاتیح القلوب
اندر این ره وصل با هجران بود
اندر این ره درد با درمان بود
عطار » وصلت نامه » بخش ۳۴ - در بیان منزل جمال وجلال حضرت احدیت عز اسمه
گفتهٔ بهلول خود از جان بود
هرچه گوید آیت و برهان بود