گنجور

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در مدح تاج الدین وزیر

 

تاح دولت ، ای جوان بی نظیر

از تو عاقل تر نباشد هیچ پیر

هست در اصلت بلندی بی خلاف

خود چنین باید وزیر بن الوزیر

در میان دولت تو می زییم

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۲۲ - در مدح ابوالفضل نصر بن خلف پادشاه نیمروز

 

پادشاهی کوست ایمان را کنف

پادشاهان را به جاه او شرف

تاج دین، بوالفضل ، شاه نیمروز

ناصر اسلام، نصر بن خلف

اوست امروز آن خلف اندر هدی

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۳۲ - قصیدۀ ملمع در مدح جمال الدین وزیر

 

ای جمال دولت ، ای چرخ جلال

وی ز تو افزوده گیتی را جمال

ای سعادت را بصدرت انتما

وی سیادت را بقدرت اتصال

اختران از رای تو جویندنور

[...]

وطواط
 

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - در مدح شروانشاه فخرالدین ابوالهیجا منوچهر بن افریدون

 

طلعت تو آفتاب دیگرست

زلف مشکینت سحاب دیگرست

یار مشکین زلفی و هر لحظه ات

با من مسکین عتاب دیگرست

از سر زلف بتابت هر نفس

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۲۰ - مقطع

 

آوخ ! آوخ ! وای وای و درد درد!

دل ز درد آزاد داری روی زرد

از رخ زردم روان و ز دل روان

وز روان زی دل روان آزار و درد

دور دارد آرزوی دل ز دور

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۳۳ - در حق شمس الدین

 

آمدم سوی سرای شمس دین

بازگشتم چون جمال او نبود

من چه خواهم کرد بی او آن سرای؟

تشنه را از ساغر فارغ چه سود؟

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۵۰ - در مدح عمر بن عبدالعزیز

 

دو عمر آورد پیدا روزگار

هر دو را نام پدر عبدالعزیز

آن عمر را عدل بود آیین و رسم

این عمر را عدل هست و علم نیز

آن عمر مر ظالمان را کرد قهر

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۵۳ - در حق شمس الدین

 

گزیده شمس دین ای از نهیبت

شده حال بداندیشان مشوش

کشیده بر سرت تأیید سایه

فگنده بر درت اقبال مفرش

بدست باس تو چون موم آهن

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۷۸ - د رحق شمس الدین

 

شمس دین ، ای خدمت درگاه تو

بر همه آزادگان فرخ شده

از مهمات هدی امر ترا

سمع و طاعت از هدی پاسخ شده

در عری گاه سپهر خدعه گر

[...]

وطواط