شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳
از صفات خود اگر یابی فنا
حضرت باقی تو را بخشد بقا
جز صفات او نیابی در نظر
گر ببینی نور چشم ما به ما
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۱
از صفات خود اگر یابی فنا
حضرت باقی تو را بخشد بقا
جز صفات او نیابی در نظر
گر ببینی نور چشم ما به ما
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۰
درّهٔ بیضا ز بحر ما طلب
آنچنان گوهر ازین دریا طلب
عین ما جویی به عین ما بجو
طالب و مطلوب را از ما طلب
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱
این بهشت از آشنای او طلب
جنّت المأوا برای او طلب
زاهدانه گر همی جوئی بهشت
بشنو از بهر رضای او طلب
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۲
دردمندانه طبیبی می طلب
زان شفاخانه نصیبی می طلب
دُرد دردش نوش می کن همچو ما
خوش دوایی از حبیبی می طلب
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۴
دردمندانه طبیبی می طلب
زان شفاخانه نصیبی می طلب
دُرد دردش نوش می کن همچو ما
خوش دوائی از طبیبی می طلب
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۵
درهٔ بیضا ز بحر ما طلب
آن چنان گوهر از این دریا طلب
عین ما جوئی به عین ما بجو
طالب و مطلوب را از ما طلب
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۶
این بهشت از آشنای او طلب
جنت المأوا برای او طلب
زاهدانه گر همی جوئی بهشت
بشنو و بهر رضای او طلب
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۳
در حقیقت فاعل افعال اوست
جمله افعال از آن وجهی نکوست
لطف او بر این و آن هادی بود
هست ما را بس امید از لطف دوست
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۴
جام می از بهر می داریم دوست
این و آن از عشق وی داریم دوست
دوست را در آینه بینیم ما
آینه بی دوست کی داریم دوست
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۷
جام و می را گر دو می گوئی رواست
ور یکی خوانی بخوان کان قول ماست
از حباب و موج و دریا آب جو
غیر آبی در نظر دیگر که است
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۸
یوسف گل پیرهن برهان ماست
این چنین خوش گلستانی آن ماست
لاجرم هر بلبلی کامد بباغ
او همی نالد که او جانان ماست
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۴۰
نقش عالم جز خیال یار نیست
جز خیال عشق خود اظهار نیست
گر یکی بینی و گر خود صد هزار
در حقیقت جز یکی اسمار نیست
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۴۱
عشق را جز عقل لایق هست و نیست
غیر او معشوق عاشق هست و نیست
عقل اگر گوید که غیر عشق هست
نزد ما این قول صادق هست و نیست
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۴۸
از تجلی ذوق اگر داری خوشست
این چنین ذوق ار به دست آری خوشست
ذوق یاران از تجلی خوش بود
حال سرمستان به میخواری خوشست
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۶۲
از تجلی ذوق اگر داری خوش است
این چنین ذوق ار به دست آری خوش است
ذوق یاران از تجلّی خوش بود
حال سرمستان به میخواری خوش است
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۶۳
یوسف گل پیرهن سلطان ماست
این چنین خوش گلستانی آن ماست
لاجرم هر بلبلی کآید به باغ
او همی نالد که او جانان ماست
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۶۵
جام و می را گرد و میگوئی رواست
ور یکی خوانی بخوان کان قول ماست
از حباب و موج و دریا آب جو
غیر آبی در نظر دیگر کجاست
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۷۹
جام می از بهر می داریم دوست
این و آن از عشق وی داریم دوست
دوست را در آینه بینیم ما
آینه بی دوست کی داریم دوست
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۸۰
در حقیقت فاعل افعال اوست
جملهٔ افعال از آن وجهی نکوست
لطف او در این و آن ساری بود
هست ما را بس امید از لطف دوست