گنجور

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۵۳

 

خسروا ای ‌آنکه قهرت روز رزم و گاه کین

چرخ را با تیره خاک ره برابر می‌کند

گر نبود آنکه بینی روز رزم اندر هوا

روزگار از بیم تیغت خاک بر سر می‌کند

حاجتت نبود به خنجر روز کین کز روی کین

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۵۶

 

معرفت شایسته باشد ورنه در صد عمر نوح

کی به طاعت جاهلی نوح پیمبر می‌شود

نام یزدان را مکرر چون نماید عارفی

در تنش هر ذکر نای روح دیگر می‌شود

ور کند نامش مکرّر جاهلی از روی‌ جهل

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۷۶

 

عارفان را شرم امروزست مانع از گناه

کز خدا غایب نمی بینند خود را یک‌نفس‌

زاهدان را هست حال باده‌پیمایی جبان

کاو ننوشد شب شراب از بیم‌فردای عسس

قاآنی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۸۴

 

وقتی ار رحم آورد جلاد بر بیچاره‌ای

بر دو کس رحم‌ آورد پرورد‌گار از لطف‌ خاص

هم بر آن رحم آورد کز کشتنش بخشد امان

هم‌ بر این‌ رحم‌ آورد کز دوزخش سازد خلاص

قاآنی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۰۲

 

کم‌خور ای‌ نادان‌ و بر این گفته کم‌جو اعتراض

زانکه بر این قول گفتار حکیمستم حکم

آنکه را صرف شکم شد حاصل عمر عزیز

قیمتش کمتر بود زان چیزکاید از شکم

قاآنی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۱۸

 

ای امید ناامیدان ای پناه بیکسان

ناامید و بیکسم دست من و دامان تو

ای تو آن دریای بی‌پایان که در هم بشکند

نه سفینهٔ آسمان را موج یک طوفان تو

چون شوی در طی اسرار دو عالم گرم‌سیر

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۳۸

 

باادب باش ای برادر خاصه با دیوانگان

خود مگوکاورا نباشد بهره از فرزانگی

ای بسا دانای کامل کز پی روپوش‌ خلق

روز و شب بر خویش بندد حالت دیوانگی

قاآنی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۴۶

 

شرح خاموشیت باید از زبان دل شنو

کز زبان هر زبان هر دل ندارد آگهی

غیر خاموشی نیارد گفتن از چیزی سخن

هرکه را افتد نظر بر روی یار خرگهی

قاآنی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۵۰

 

ای دریغا خلق عالم بیشتر طفلند طفل

کز برای خنده می‌خواهند شیرین قصه‌ای

زان سبب در قصه باید رازها گفتن تمام

تا نباشد کودکان را در شنیدن غصه‌ای

هم مگر قاآنیا صاحبدلی پیدا شود

[...]

قاآنی
 
 
۱
۳
۴
۵