×
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۴۸
پادشاهان پاسبانانند مر درویش را
پند پیران تلخ باشد بشنو و بدخو مباش
چون کمند انداخت دزد و رخت مسکینی ببرد
پاسبان خفته خواهی باش و خواهی گو مباش
فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶
در چمن ای دل چو من غیر از گلِ یکرو مباش
گر چو من یکرو شدی در بندِ رنگ و بو مباش
تا نخوانندت بخوان هرجا مشو بیوعده سبز
تا نبینی رنگِ زردی چون گلِ خودرو مباش
گاهِ سرگردانی و هنگامِ سختی بهرِ فکر
[...]