گنجور

صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۸

 

پیش رؤیت جای ذکر آفتاب و ماه نیست

کاین دو را در خرمن حسن تو قدر کاه نیست

دل در آن گیسو شدی چون گفتمش وقتی در آی

گفت موئی تا که بر خود جنبم اینجا راه نیست

صفی علیشاه
 

اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۸۴ - از نوا بر من قیامت رفت و کس آگاه نیست

 

از نوا بر من قیامت رفت و کس آگاه نیست

پیش محفل جز بم و زیر و مقام و راه نیست

در نهادم عشق با فکر بلند آمیختند

ناتمام جاودانم کار من چون ماه نیست

لب فروبند از فغان در ساز با درد فراق

[...]

اقبال لاهوری
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴

 

از حرم بگذر که اینجا خرگه آن شاه نیست

کوی او را کعبه جز سنگ نشان راه نیست

گرچه در دیر و حرم تابیده انوارش ولی

جز که در صحرای دل آن شاه را خرگاه نیست

از شکایت گر زنی دم یار پوشد از تو رخ

[...]

صغیر اصفهانی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode