×
یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » غزلیات » شمارهٔ ۲۳
بر دهان اندر همی... زلف یار بین
مار ماه او بار دیدی ماه مار او بار بین
تا به دام اندر کشد ایمان و کفر از خال و زلف
آن رخ... را هم سبحه هم زنار بین
گرنه در خوابی از آن... چشم نیم مست
[...]
جیحون یزدی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - وله
باز ساقی را بکف هم نور بین هم ناربین
وز خط و زلفش برخ هم مور بین هم مار بین
در سپهر جام چون خورشید می آید بموج
از حبابش هر طرف ثابت نگر سیار بین
در میان باده خوران برکنار مطربان
[...]