گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳

 

گل ز روی او شرمسار شد

دل چو موی او بی‌قرار شد

ماه بر زمینش نهاده رخ

چون بر اسب خوبی سوار شد

وانکه دید روی نگار من

[...]

اوحدی