گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۹

 

تا کی از هجر تو با غم همنشین خواهیم بود

با سرشک گرم و آه آتشین خواهیم بود

تو حریف دیگران ما از غمت جامه دران

تا تو باشی آن چنان ما این چنین خواهیم بود

در کمان ابرویت بیند نهان هر کج نظر

[...]

جامی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۲

 

چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم بود

تا به کی در فکر و ذکر [آن و این] خواهیم بود؟

گل نخواهد کرد آخر غنچهٔ امید، چند

همچو داغ دست ما در آستین خواهیم بود؟

گرچه خواهم از نظرها رفت اما چون خیال

[...]

سعیدا