گنجور

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۶۵ - سؤال کردن فرامرز(و) پاسخ دادن برهمن

 

زما تاج بستاند و چین برد

شمن بشکند سر سوی کین برد

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۷ - عقد کردن خسرو شیرین را

 

شه از بس خوش دلی رو در زمین برد

سر اندر پای یار نازنین برد

امیرخسرو دهلوی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۷

 

آهوی چشم تو دل شیران دین برد

آهو که دید کو دل شیران چنین برد

گردد ز تاب مهر تو رخشنده اختری

هر پاره دل که آه به چرخ برین برد

واعظ که وصف خلد همی کرد و شرم داشت

[...]

جامی
 

صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۸ - همچنین من افکاره

 

تا تاب عطش لاله سیراب تو پژمرد

شمع رخ رنگین تو از صرصر کین برد

بر شیشه بی‌تابی من سنگ جفا خورد

زین بانک جرس راه به جایی نتوان برد

صامت بروجردی