گنجور

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۷

 

از شکایت دل نمی‌سازد ز ما اندیشه‌ای

آشنای ما بود یار ملامت‌پیشه‌ای

پادشاهی کو ز ملک خود نمی‌گیرد خبر

مرده شیری بود افتاده دور از بیشه‌ای

می‌روم امروز از میخانه با چشم پر آب

[...]

سیدای نسفی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

دید چو گلزار ارم بیشه یی

گفت بود نخل قوی ریشه یی

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۲

 

نمودارش از یکطرف بیشه یی

نخورده بنخلی از آن تیشه یی

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۲۳ - حکایت

 

درختی کهن بود در بیشه‌‌ای

ندیده به تن زخمی از تیشه‌ای

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۳۶ - حکایت

 

نه جز عشرت اندیشیش پیشه یی

نه از شاه محمودش اندیشه یی

آذر بیگدلی
 

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۸ - حکایت شیر و شهنشاه عالمگیررحمة الله علیه

 

صبحگاهان شد به سیر بیشه ئی

با پرستاری وفا اندیشه ئی

اقبال لاهوری
 
 
sunny dark_mode