گنجور

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۷

 

گهی چشمت به نیش غم دلم را ریش می‌دارد

گهی قدّت به شوخی سرو را پا پیش می‌دارد

دلی دارم پیِ قربانیِ چشمت چه باید کرد

مرا با شیوه‌ای آن ترک کافرکیش می‌دارد

همه شب شمع را بر رغم من دل ز آن همی‌سوزد

[...]

خیالی بخارایی