گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

سپیدی روزم از روی تو باشد

سیاهی شب هم از موی تو باشد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۹۵

 

کی طرف گلستان چو سر کوی تو باشد

یا سرو روان چون قد دلجوی تو باشد

مانند کمان شد قد چون تیر خدنگم

لیکن نه کمانی که ببازوی تو باشد

در تاب مرو گر دل گمشگته ی ما را

[...]

خواجوی کرمانی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۰

 

سوی که روم من؟ که دلم سوی تو باشد

روی که ببینم؟ که به از روی تو باشد

سرو چمن کیست که ماند بقد تو؟

شمشاد که؟ چون قامت دلجوی تو باشد

محراب پرستشگه ترسا و مسلمان

[...]

اهلی شیرازی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱

 

خوش آن که در نظرم عارض نکوی تو باشد

سواد چشم مرا روشنی ز روی تو باشد

تو قبله و مرا نیست تاب آن که زمانی

بسان قبله نما دیده جز بسوی تو باشد

فرشته راست بیک وجه نسبتی بتو اما

[...]

فضولی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۰

 

کجا طلعت مه چو روی توباشد

کجا نکهت گل چوبوی توباشد

نه کان بدخشان چو لعل تو دارد

نه خورشیدرخشان چوروی توباشد

چو دیدم که زلف تو شد همچو چوگان

[...]

بلند اقبال
 
 
sunny dark_mode