گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۰

 

هیچ شب بی تو دلم ناله به گردون نکشید

که به رویم رقم از اشک جگرگون نکشید

کس حریف من میخواره نشد بی لب تو

کز کف ساقی چشمم قدح خون نکشید

دل چو پرگار شد از دست تو سرگشته ولی

[...]

جامی